۶ درس از دوران طلایی تبلیغات برای امروز!

برههای در دنیای تبلیغات وجود داشت که کمپینهای تبلیغاتی شکلی از هنر محسوب میشدند، مارکترها اسلوگانهای هوشمندانه خلق میکردند و در کمپینها از عناصر خیره کننده استفاده میکردند تا محصولات را به فروش برسانند. از تبلیغات آن دوران هنوز به خاطر نوآوریها و خلاقانه بودنشان یاد میشود. اما این کمپينها چه درسهایی در خود دارند تامارکترهای امروز بتوانند از آنها برای افزایش کیفیت کار خود استفاده کنند. در ادامه با پرداختان به اینکه چه عناصری این کمپینهای تبلیغاتی را موفق میساختند می پردازیم.
۱.خلاقیت
اهمیت خلاقیت: تبلیغات دوران طلایی تبلیغات بیشتر اوقات خلاقانه و نوآورانه بودند، در ذهنها به مدت طولانی به یادگار میماندند زیرا با هر چیزی که قبل از آن یک مخاطب دیده بود تفاوت داشتند. اگر یک کسبوکار میخواست کمپینش موفق شود باید خارج از چارچوبها فکر میکرد و با ایدههای جدید توجه مخاطب خود را جلب میکرد.
یک نمونه معروف از تبلیغ خلاقانه از آن دوران، کمپین«I’d Like to Buy the World a Coke» شرکت کوکاکولا در سال ۱۹۷۱ بود. در این تبلیغ تلیویزیونی گروهی از جوانان با فرهنگهای متفاوت همراه با یکدیگر آواز میخواندند. این تبلیغ با برخورد خاص و جدیدی که داشت در ذهنها ثبت شد و باعث شد برند کوکاکولا شهرت جهانی خود را به شدت افزایش دهد.
۲.احساسات
قدرت احساسات: بسیاری از تبلیغات دوران طلایی با این فکر طراحی میشدند که احساسات مخاطب را برانگیخته کنند. کاری میکردند که احساس صمیمت در مخاطب خلق شود و یا او را به یک خنده واقعی دعوت کند. با لمس کردن احساسات کاری میکردند که در خاطرهها ثبت شوند و فراموش کردن آنها کار دشواری باشد. امروزه نیز در حین طراحی یک کمپین تبلیغاتی نزدیک شدن به احساسات مخاطب از مهم ترین وظایفی است که باید در ذهن داشت.

یکی از مثالهای قدرتمند از لمس احساسات مخاطب، یک تبلیغ چاپی از کارخانه اتوموبیل سازی فلکس واگن در سال ۱۹۶۳ است که توسط دیوید اوگیلوی ذهن برتر دوران طلایی تبلیغات بود. تبلیغ چاپی «لیمو» فلکسواکس که در آن یک اتوموبیل بیتل را نشان میدهد که هدلاینش تنها «لیمو» بود. این تبلیغ بیانگر این بود که ماشینهای فلکسواگن مانند لیمو مستقیماً به دست مصرفکنندگان میرسد و هیچ واسطهای درکار نیست. نشاندهندهی یک ماشین قابل اعتماد برای یک خانواده.
۳.سادگی
اهمیت سادگی: محبوبترینهای دنیای تبلیغات در آن دوران، معمولاً تبلیغاتی بودند که رک و مستقیم پیام خود را به مخاطب میرساندند. آنها پیامشان را با لحنی رسا و ساده به مخاطب انتقال میداند تا او بتواند به سادگی پیام را درک و دریافت کند. در دنیای شلوغ و پر هیاهوی امروز بسیار مهم است که پیام گیرا و مستقیم باشد.
یک مثال بسیار موفق از تبلیغات ساده، کمپین «Plop, plop, fizz, fizz» از برند Alka-Seltzer بود. این تبلیغ کوتاه و بامزه باعث شد که این برند تبدیل به پرمصرفترین محصول ضداسید معده در آمریکا شد.
۴.تجدید
اهمیت تکرار در تبلیغات غیر قابل انکار است. تمام کمپین های موفق در رادیو، تلیویزیون و تبلیغات چاپی به طور مداوم تکرار میشدند. ان اتفاق باعث می شد تا مخاطب هم پیام در ذهنش محکم تر ثبت شود و هم محصول از خاطرش نرود. زمانی که یک کمپین تبلیغاتی طراحی میشود مخصوصاً زمانی که قرا است از رسانهی رادیو پخش شود، تکرار را نباید از خاطر برد.
یک مثال نمونه، کمپین «“Winston tastes good like a cigarette should» از شرکت تولید سیگار وینستون است. این اسلوگان آنقدر تکرار شد که تبدیل به یکی از به يادماندنی ترین اسلوگانهای دنیای تبلیغات شد.
۶.کامروایی در لحظه
در دهههای ۵۰ تا ۸۰ میلادی، دوران طلایی تبلیغات، مردم به دنبال کسب چیزهای که میخواستند در لحظه میخواستند. تبلیغات در این دوران معمولا وعدههای آنی و سریع میداند تا به خواستههای مخاطبانشان پاسخگو باشند.
یک کمویت موفق که از این استراتژی برای کمپین خود استفاده کرد شرکت جنرال موتورز آمریکایی بود. با کمپین «You can have it all». این کمپین به مصرف کنندگان این وعده را میداد که هرزمانی که اراده کنند ماشین آرزوهایشان را از جنرال موتورز با قیمتهای به صرفه میتوانند تهیه کنند.