گوریلا مارکتینگ چیست و چگونه آگاهی از برند را افزایش میدهد؟

قرار دادن یک گوریل در کنار کلمهی مارکتینگ سئوالات زیادی را میتواند در ذهنها شکل دهد. شاید ابتدا با خود این معنی را به همراه داشته باشد که یک طریق از بازاریابی با روشهای شورشی و عصیانی است، اما در حقیقت اصلاً بدین شکل نیست.
گوریلا مارکتینگ یک شیوه از بازاریابی در تبلیغات است که از طریق شیوههای نامرسوم؛ حیرت، شگفتی و شُک را به مخاطبان خود انتقال داده و در نتیجه بدون ایجاد مزاحمت برای مخاطبان آگاهی از برند را افزایش میدهد.
کلمهی گوریلا مارکتینگ از نام یک تاکتیک جنگی(گوریلا) گرفته شده است. در این تاکتیک مهمترین هدف غافلگیری دشمن است؛ مانند: کمین کردن، یورش و شبیخون.
و اما در تبلیغات هم هدف این کمپینها ایجاد غافلگیری و خلق شگفتی برای مخاطب است؛ در این کمیپنها مخاطب در حین گذران زندگی روزمرهاش بطور ناگهان با این شکل از تبلیغات نامرسوم روبهرو میشود و از آن تاثیر میگیرد.
در یک نگاه، با ایجاد تغییر کاربری در محیطزیست کنونی مخاطبان هدف یک برند، گوریلا مارکتینگ تاثیرات خود را خلق میکند. با ارزیابی و سنجش میتوان فهمید که چه تغییراتی در چه بخشهایی از این محیطها میتوان ایجاد کرد، تا در بر گیرندهی قسمی از یک برند شوند.
هزینههای این کمپینها در طبیعت خود پایین هستند؛ سرمایه گذاری اصلی در گوریلا مارکتینگ در خلاقیت و اندیشه است، نه در اجرا.
درست است که گوریلا مارکتینگ خود یک کتگوری مشخص محسوب میشود، در همین حال از نظر موسسه Altterrain شامل چند شاخه نیز میشود:
- گوریلا مارکتنیگ در فضای باز: اضافه کردن یک چیز به بخشی از محیط شهری، مثلا اضافه کردن یک عنصر قابل برداشت به یک مجسمه، یا خلق جلوههای موقت هنری در کنار پیادهرو های بخشی از شهر.
- گوریلا مارکتینگ در فضای داخلی: همانند گوریلا مارکتینگ در فضای باز است، اما فقط در فضاهای داخلی مانند: ایستگاههای مترو، تبلیغات در فروشگاههای زنجیره ای و دانشکدهها.
- گوریلا مارکتینگ رویداد محور: مورد هدف قرار دادن مخاطبان یک رویداد( یک رویداد ورزشی یا یک کنسرت موسیقی) برای تبلیغ یک محصول یا خدمات با شیوهای که توجه و نگاهها را جلب کند.
- گوریلا مارکتینگ تجربی: استفاده از تمام شیوه های بالا اما به طریقی که مخاطب را وادار می کند تا با یک برند تعامل داشته و نسبت به کمپین کنجکاو شود.
این امکان وجود دارد که ایدهی کلی گوریلا مارکتینگ هنوز هم کمی گیج کننده و مبهم باشد، به همین منظور در زیر چند مثال از اجرا و تاثیرات این دسته از کمپینهای تبلیغاتی برایتان آوردهایم.
-
تبلیغ کفپوش شرکت فرانتلاین
شرکت فرانتلاین که تولید کنندهی از بینبرندهی کک و کنه برای سگهاست، سطح وسیعی از کف یک مجتمع را با یک تصویر از یک سگ پر کرده بود. این برند میدانستند که وقتی مردم از طبقات بالاتر مجمع به پایین نگاه میکنند یک سگ را میبینند که بدنش پر از کک و ساس است اما وقتی برای بار دوم نگاه خود را بر میگردانند متوجه میشوند که این سگ واقعی نیست و این حشرات هم افراد حاضر در مجتمع هستند. زمانی که یک برند پیام خود را از طریقی به مخاطبان خود میرساند که افراد هم بهطور ناخواسته با آن درگیر شدهاند، تاثیرگذاری آنرا تا چند برابر افزایش میدهد. با این کار فقط یک پیامی که احتمالاً به آن بیتوجهی خواهد شد را خلق نکردهاید.
برداشت از این کمپین: باید به این فکر کرد که چگونه میتوان افراد را در محیطهای عمومی بطور ناخواسته بخشی از تبلیغات خود کنید، شاید در نهایت برای همه پیام شما اهمیت نداشته باشد اما با ایجاد این نوع از درگیری و تعامل، انتقال پیام و اثر گذاری کمیپن را افزایش دادهاید.
-
نستله از قوهی تخیل استفاده میکند
نستله با استفاده از نیمکتهای قهوهای رنگ در پارکها، نصفی از آنها با طرح بستهبندی کیتکَت طراحی کرد تا به شکل یک بسته شکلات وقعی بنظر برسد، جوری که افراد واقعا دلشان میخواهد یک کته از شکلات را برای خود بردارند.
برداشت از این کمپین: با استفاده از یک پرینت کوچک از یک بستهبندی محصول در یک محیط عمومی، میتوان اثرگذاری برروی مخاطب را به سادگی هدف قرار داد تا در نهایت آگاهی از برند افزایش یابد.
درنهایت با استفاده از این شیوه در تبلیغات میتوان با هزینهای پایین، تاثیر بسیار قوی برروی مخاطبان ایجاد کرد و به ارزشهای برند افزود. در همین حال باید بخاطر داشت برای موفقیت این گونه از تبلیغات خلاقیت و اندیشهی پشت کار، بسیار پر اهمیت هستند.